رخش به هرا بتاخت بر سر صبح آفتاب

رخش به هرا بتاخت بر سر صبح آفتاب

رخش به هرا بتاخت بر سر صبح آفتاب

رخش به هرا بتاخت بر سر صبح آفتاب

رخش به هرا بتاخت بر سر صبح آفتاب

رفت به چرب آخوری گنج روان در رکاب

رفت به چرب آخوری گنج روان در رکاب
رفت به چرب آخوری گنج روان در رکاب
رفت به چرب آخوری گنج روان در رکاب
رفت به چرب آخوری گنج روان در رکاب
کحلی چرخ از سحاب گشت مسلسل به شکل
کحلی چرخ از سحاب گشت مسلسل به شکل
کحلی چرخ از سحاب گشت مسلسل به شکل
کحلی چرخ از سحاب گشت مسلسل به شکل
کحلی چرخ از سحاب گشت مسلسل به شکل
عودی خاک از نبات گشت مهلهل به تاب
عودی خاک از نبات گشت مهلهل به تاب
عودی خاک از نبات گشت مهلهل به تاب
عودی خاک از نبات گشت مهلهل به تاب
عودی خاک از نبات گشت مهلهل به تاب
روز چو شمعی به شب نور ده و سر فراز
روز چو شمعی به شب نور ده و سر فراز
روز چو شمعی به شب نور ده و سر فراز
روز چو شمعی به شب نور ده و سر فراز
روز چو شمعی به شب نور ده و سر فراز
شب چو چراغی به روز کاسته و نیم تاب
شب چو چراغی به روز کاسته و نیم تاب
شب چو چراغی به روز کاسته و نیم تاب
شب چو چراغی به روز کاسته و نیم تاب
شب چو چراغی به روز کاسته و نیم تاب
دردی مطبوخ بین بر سر سبزه ز سیل
دردی مطبوخ بین بر سر سبزه ز سیل
دردی مطبوخ بین بر سر سبزه ز سیل
دردی مطبوخ بین بر سر سبزه ز سیل
دردی مطبوخ بین بر سر سبزه ز سیل
شیشهٔ بازیچه بین بر سر آب از حباب
شیشهٔ بازیچه بین بر سر آب از حباب
شیشهٔ بازیچه بین بر سر آب از حباب
شیشهٔ بازیچه بین بر سر آب از حباب
شیشهٔ بازیچه بین بر سر آب از حباب
مرغان چو طفلکان ابجدی آموخته
مرغان چو طفلکان ابجدی آموخته
مرغان چو طفلکان ابجدی آموخته
مرغان چو طفلکان ابجدی آموخته
مرغان چو طفلکان ابجدی آموخته
بلبل الحمدخوان گشته خلیفهٔ کتاب
بلبل الحمدخوان گشته خلیفهٔ کتاب
بلبل الحمدخوان گشته خلیفهٔ کتاب
بلبل الحمدخوان گشته خلیفهٔ کتاب
بلبل الحمدخوان گشته خلیفهٔ کتاب
دوش ز نوزادگان دعوت نو ساخت باغ
دوش ز نوزادگان دعوت نو ساخت باغ
دوش ز نوزادگان دعوت نو ساخت باغ
دوش ز نوزادگان دعوت نو ساخت باغ
دوش ز نوزادگان دعوت نو ساخت باغ
مجلسشان آب زد ابر به سیم مذاب
مجلسشان آب زد ابر به سیم مذاب
مجلسشان آب زد ابر به سیم مذاب
مجلسشان آب زد ابر به سیم مذاب
مجلسشان آب زد ابر به سیم مذاب
داد به هر یک چمن خلعتی از زرد و سرخ
داد به هر یک چمن خلعتی از زرد و سرخ
داد به هر یک چمن خلعتی از زرد و سرخ
داد به هر یک چمن خلعتی از زرد و سرخ
داد به هر یک چمن خلعتی از زرد و سرخ
خلعه نوردش صبا رنگرزش ماه تاب
خلعه نوردش صبا رنگرزش ماه تاب
خلعه نوردش صبا رنگرزش ماه تاب
خلعه نوردش صبا رنگرزش ماه تاب
خلعه نوردش صبا رنگرزش ماه تاب
اول مجلس که باغ شمع گل اندر فروخت
اول مجلس که باغ شمع گل اندر فروخت
اول مجلس که باغ شمع گل اندر فروخت
اول مجلس که باغ شمع گل اندر فروخت
اول مجلس که باغ شمع گل اندر فروخت
نرگس با طشت زرد کرد به مجلس شتاب
نرگس با طشت زرد کرد به مجلس شتاب
نرگس با طشت زرد کرد به مجلس شتاب
نرگس با طشت زرد کرد به مجلس شتاب
نرگس با طشت زرد کرد به مجلس شتاب
ژاله بر آن جمع ریخت روغن طلق از هوا
ژاله بر آن جمع ریخت روغن طلق از هوا
ژاله بر آن جمع ریخت روغن طلق از هوا
ژاله بر آن جمع ریخت روغن طلق از هوا
ژاله بر آن جمع ریخت روغن طلق از هوا
تا نرسد شمع را زآتش لاله عذاب
تا نرسد شمع را زآتش لاله عذاب
تا نرسد شمع را زآتش لاله عذاب
تا نرسد شمع را زآتش لاله عذاب
تا نرسد شمع را زآتش لاله عذاب
هر سوئی از جوی جوی رقعهٔ شطرنج بود
هر سوئی از جوی جوی رقعهٔ شطرنج بود
هر سوئی از جوی جوی رقعهٔ شطرنج بود
هر سوئی از جوی جوی رقعهٔ شطرنج بود
هر سوئی از جوی جوی رقعهٔ شطرنج بود
بیدق زرین نمود غنچه ز روی تراب
بیدق زرین نمود غنچه ز روی تراب
بیدق زرین نمود غنچه ز روی تراب
بیدق زرین نمود غنچه ز روی تراب
بیدق زرین نمود غنچه ز روی تراب
شاخ جواهر فشان ساخته خیر النثار
شاخ جواهر فشان ساخته خیر النثار
شاخ جواهر فشان ساخته خیر النثار
شاخ جواهر فشان ساخته خیر النثار
شاخ جواهر فشان ساخته خیر النثار
سوسن سوزن نمای دوخته خیر الثیاب
سوسن سوزن نمای دوخته خیر الثیاب
سوسن سوزن نمای دوخته خیر الثیاب
سوسن سوزن نمای دوخته خیر الثیاب
سوسن سوزن نمای دوخته خیر الثیاب
مجمره گردان شمال مروحه زن شاخ بید
مجمره گردان شمال مروحه زن شاخ بید
مجمره گردان شمال مروحه زن شاخ بید
مجمره گردان شمال مروحه زن شاخ بید
مجمره گردان شمال مروحه زن شاخ بید
لعبت باز آسمان زوبین افکن شهاب
لعبت باز آسمان زوبین افکن شهاب
لعبت باز آسمان زوبین افکن شهاب
لعبت باز آسمان زوبین افکن شهاب
لعبت باز آسمان زوبین افکن شهاب
پیش چنین مجلسی مرغان جمع آمدند
پیش چنین مجلسی مرغان جمع آمدند
پیش چنین مجلسی مرغان جمع آمدند
پیش چنین مجلسی مرغان جمع آمدند
پیش چنین مجلسی مرغان جمع آمدند
شب شده بر شکل موی مه چو کمانچهٔ رباب
شب شده بر شکل موی مه چو کمانچهٔ رباب
شب شده بر شکل موی مه چو کمانچهٔ رباب
شب شده بر شکل موی مه چو کمانچهٔ رباب
شب شده بر شکل موی مه چو کمانچهٔ رباب
فاخته گفت از نخست مدح شکوفه که نحل
فاخته گفت از نخست مدح شکوفه که نحل
فاخته گفت از نخست مدح شکوفه که نحل
فاخته گفت از نخست مدح شکوفه که نحل
فاخته گفت از نخست مدح شکوفه که نحل
سازد از آن برگ تلخ مایهٔ شیرین لعاب
سازد از آن برگ تلخ مایهٔ شیرین لعاب
سازد از آن برگ تلخ مایهٔ شیرین لعاب
سازد از آن برگ تلخ مایهٔ شیرین لعاب
سازد از آن برگ تلخ مایهٔ شیرین لعاب
بلبل گفتا که گل به ز شکوفه است از آنک
بلبل گفتا که گل به ز شکوفه است از آنک
بلبل گفتا که گل به ز شکوفه است از آنک
بلبل گفتا که گل به ز شکوفه است از آنک
بلبل گفتا که گل به ز شکوفه است از آنک
شاخ جنیبت کش است گل شه والاجناب
شاخ جنیبت کش است گل شه والاجناب
شاخ جنیبت کش است گل شه والاجناب
شاخ جنیبت کش است گل شه والاجناب
شاخ جنیبت کش است گل شه والاجناب
قمری گفتا ز گل مملکت سرو به
قمری گفتا ز گل مملکت سرو به
قمری گفتا ز گل مملکت سرو به
قمری گفتا ز گل مملکت سرو به
قمری گفتا ز گل مملکت سرو به
کاندک بادی کند گنبد گل را خراب
کاندک بادی کند گنبد گل را خراب
کاندک بادی کند گنبد گل را خراب
کاندک بادی کند گنبد گل را خراب
کاندک بادی کند گنبد گل را خراب
ساری گفتا که سرو هست ز من پای لنگ
ساری گفتا که سرو هست ز من پای لنگ
ساری گفتا که سرو هست ز من پای لنگ
ساری گفتا که سرو هست ز من پای لنگ
ساری گفتا که سرو هست ز من پای لنگ
لاله از او به که کرد دشت به دشت انقلاب
لاله از او به که کرد دشت به دشت انقلاب
لاله از او به که کرد دشت به دشت انقلاب
لاله از او به که کرد دشت به دشت انقلاب
لاله از او به که کرد دشت به دشت انقلاب
صلصل گفتا که نی لاله دورنگ است ازو
صلصل گفتا که نی لاله دورنگ است ازو
صلصل گفتا که نی لاله دورنگ است ازو
صلصل گفتا که نی لاله دورنگ است ازو
صلصل گفتا که نی لاله دورنگ است ازو
سوسن یک رنگ به چون خط اهل ثواب
سوسن یک رنگ به چون خط اهل ثواب
سوسن یک رنگ به چون خط اهل ثواب
سوسن یک رنگ به چون خط اهل ثواب
سوسن یک رنگ به چون خط اهل ثواب
تیهو گفتا به است سبزه ز سوسن ازآنک
تیهو گفتا به است سبزه ز سوسن ازآنک
تیهو گفتا به است سبزه ز سوسن ازآنک
تیهو گفتا به است سبزه ز سوسن ازآنک
تیهو گفتا به است سبزه ز سوسن ازآنک
فاتحهٔ صحف باغ اوست گه فتح باب
فاتحهٔ صحف باغ اوست گه فتح باب
فاتحهٔ صحف باغ اوست گه فتح باب
فاتحهٔ صحف باغ اوست گه فتح باب
فاتحهٔ صحف باغ اوست گه فتح باب
طوطی گفتا سمن به بود از سبزه کو
طوطی گفتا سمن به بود از سبزه کو
طوطی گفتا سمن به بود از سبزه کو
طوطی گفتا سمن به بود از سبزه کو
طوطی گفتا سمن به بود از سبزه کو
بوی ز عنبر گرفت رنگ ز کافور ناب
بوی ز عنبر گرفت رنگ ز کافور ناب
بوی ز عنبر گرفت رنگ ز کافور ناب
بوی ز عنبر گرفت رنگ ز کافور ناب
بوی ز عنبر گرفت رنگ ز کافور ناب
هدهد گفت از سمن نرگس بهتر که هست
هدهد گفت از سمن نرگس بهتر که هست
هدهد گفت از سمن نرگس بهتر که هست
هدهد گفت از سمن نرگس بهتر که هست
هدهد گفت از سمن نرگس بهتر که هست
کرسی جم ملک او و افسر افراسیاب
کرسی جم ملک او و افسر افراسیاب
کرسی جم ملک او و افسر افراسیاب
کرسی جم ملک او و افسر افراسیاب
کرسی جم ملک او و افسر افراسیاب
جمله بدین داروی بر در عنقا شدند
جمله بدین داروی بر در عنقا شدند
جمله بدین داروی بر در عنقا شدند
جمله بدین داروی بر در عنقا شدند
جمله بدین داروی بر در عنقا شدند
کوست خلیفهٔ طیور داور مالک رقاب
کوست خلیفهٔ طیور داور مالک رقاب
کوست خلیفهٔ طیور داور مالک رقاب
کوست خلیفهٔ طیور داور مالک رقاب
کوست خلیفهٔ طیور داور مالک رقاب
صاحب ستران همه بانگ بر ایشان زدند
صاحب ستران همه بانگ بر ایشان زدند
صاحب ستران همه بانگ بر ایشان زدند
صاحب ستران همه بانگ بر ایشان زدند
صاحب ستران همه بانگ بر ایشان زدند
کاین حرم کبریاست بار بود تنگ یاب
کاین حرم کبریاست بار بود تنگ یاب
کاین حرم کبریاست بار بود تنگ یاب
کاین حرم کبریاست بار بود تنگ یاب
کاین حرم کبریاست بار بود تنگ یاب
فاخته گفت آه من کلهٔ خضرا بسوخت
فاخته گفت آه من کلهٔ خضرا بسوخت
فاخته گفت آه من کلهٔ خضرا بسوخت
فاخته گفت آه من کلهٔ خضرا بسوخت
فاخته گفت آه من کلهٔ خضرا بسوخت
حاجب این بار کو ورنه بسوزم حجاب
حاجب این بار کو ورنه بسوزم حجاب
حاجب این بار کو ورنه بسوزم حجاب
حاجب این بار کو ورنه بسوزم حجاب
حاجب این بار کو ورنه بسوزم حجاب
مرغان بر در به پای عنقا در خلوه جای
مرغان بر در به پای عنقا در خلوه جای
مرغان بر در به پای عنقا در خلوه جای
مرغان بر در به پای عنقا در خلوه جای
مرغان بر در به پای عنقا در خلوه جای
فاخته با پرده دار گرم شده در عتاب
فاخته با پرده دار گرم شده در عتاب
فاخته با پرده دار گرم شده در عتاب
فاخته با پرده دار گرم شده در عتاب
فاخته با پرده دار گرم شده در عتاب
هاتف حال این خبر چون سوی عنقا رساند
هاتف حال این خبر چون سوی عنقا رساند
هاتف حال این خبر چون سوی عنقا رساند
هاتف حال این خبر چون سوی عنقا رساند
هاتف حال این خبر چون سوی عنقا رساند
آمد و در خوردشان کرد به پرسش خطاب
آمد و در خوردشان کرد به پرسش خطاب
آمد و در خوردشان کرد به پرسش خطاب
آمد و در خوردشان کرد به پرسش خطاب
آمد و در خوردشان کرد به پرسش خطاب
بلبل کردش سجود گفت که الاانعم الصباح
بلبل کردش سجود گفت که الاانعم الصباح
بلبل کردش سجود گفت که الاانعم الصباح
بلبل کردش سجود گفت که الاانعم الصباح
بلبل کردش سجود گفت که الاانعم الصباح
خود به خودی بازداد صبحک الله جواب
خود به خودی بازداد صبحک الله جواب
خود به خودی بازداد صبحک الله جواب
خود به خودی بازداد صبحک الله جواب
خود به خودی بازداد صبحک الله جواب
قمری کردش ندا کای شده از عدل تو
قمری کردش ندا کای شده از عدل تو
قمری کردش ندا کای شده از عدل تو
قمری کردش ندا کای شده از عدل تو
قمری کردش ندا کای شده از عدل تو
دانهٔ انجیر رز دام گلوی غراب
دانهٔ انجیر رز دام گلوی غراب
دانهٔ انجیر رز دام گلوی غراب
دانهٔ انجیر رز دام گلوی غراب
دانهٔ انجیر رز دام گلوی غراب
وای که ز انصاف تو صورت منقار کبک
وای که ز انصاف تو صورت منقار کبک
وای که ز انصاف تو صورت منقار کبک
وای که ز انصاف تو صورت منقار کبک
وای که ز انصاف تو صورت منقار کبک
صورت مقراض گشت بر پر و بال عقاب
صورت مقراض گشت بر پر و بال عقاب
صورت مقراض گشت بر پر و بال عقاب
صورت مقراض گشت بر پر و بال عقاب
صورت مقراض گشت بر پر و بال عقاب
ما به تو آورده ایم درد سر ار چه بهار
ما به تو آورده ایم درد سر ار چه بهار
ما به تو آورده ایم درد سر ار چه بهار
ما به تو آورده ایم درد سر ار چه بهار
ما به تو آورده ایم درد سر ار چه بهار
درد سر روزگار برد به بوی گلاب
درد سر روزگار برد به بوی گلاب
درد سر روزگار برد به بوی گلاب
درد سر روزگار برد به بوی گلاب
درد سر روزگار برد به بوی گلاب
دانکه دو اسبه رسید مرکب فصل ربیع
دانکه دو اسبه رسید مرکب فصل ربیع
دانکه دو اسبه رسید مرکب فصل ربیع
دانکه دو اسبه رسید مرکب فصل ربیع
دانکه دو اسبه رسید مرکب فصل ربیع
دهر خرف باز یافت قوت فصل شباب
دهر خرف باز یافت قوت فصل شباب
دهر خرف باز یافت قوت فصل شباب
دهر خرف باز یافت قوت فصل شباب
دهر خرف باز یافت قوت فصل شباب
خیل ریا حین بسی است ما به که روی آوریم
خیل ریا حین بسی است ما به که روی آوریم
خیل ریا حین بسی است ما به که روی آوریم
خیل ریا حین بسی است ما به که روی آوریم
خیل ریا حین بسی است ما به که روی آوریم
زین همه شاهی کراست؟ چیست برتو صواب؟
زین همه شاهی کراست؟ چیست برتو صواب؟
زین همه شاهی کراست؟ چیست برتو صواب؟
زین همه شاهی کراست؟ چیست برتو صواب؟
زین همه شاهی کراست؟ چیست برتو صواب؟
عنقا برکرد سر گفت: کز این طایفه
عنقا برکرد سر گفت: کز این طایفه
عنقا برکرد سر گفت: کز این طایفه
عنقا برکرد سر گفت: کز این طایفه
عنقا برکرد سر گفت: کز این طایفه
دست یکی در حناست جعد یکی در خضاب
دست یکی در حناست جعد یکی در خضاب
دست یکی در حناست جعد یکی در خضاب
دست یکی در حناست جعد یکی در خضاب
دست یکی در حناست جعد یکی در خضاب
این همه نورستگان بچه حورند پاک
این همه نورستگان بچه حورند پاک
این همه نورستگان بچه حورند پاک
این همه نورستگان بچه حورند پاک
این همه نورستگان بچه حورند پاک
خورده گه از جوی شیر گاه ز جوی شراب
خورده گه از جوی شیر گاه ز جوی شراب
خورده گه از جوی شیر گاه ز جوی شراب
خورده گه از جوی شیر گاه ز جوی شراب
خورده گه از جوی شیر گاه ز جوی شراب
گرچه همه دلکشند از همه گل خوب تر
گرچه همه دلکشند از همه گل خوب تر
گرچه همه دلکشند از همه گل خوب تر
گرچه همه دلکشند از همه گل خوب تر
گرچه همه دلکشند از همه گل خوب تر
کو عرق مصطفاست وان دگران خاک و آب
کو عرق مصطفاست وان دگران خاک و آب
کو عرق مصطفاست وان دگران خاک و آب
کو عرق مصطفاست وان دگران خاک و آب
کو عرق مصطفاست وان دگران خاک و آب
هادی مهدی غلام امی صادق کلام
هادی مهدی غلام امی صادق کلام
هادی مهدی غلام امی صادق کلام
هادی مهدی غلام امی صادق کلام
هادی مهدی غلام امی صادق کلام
خسرو هشتم بهشت شحنه چارم کتاب
خسرو هشتم بهشت شحنه چارم کتاب
خسرو هشتم بهشت شحنه چارم کتاب
خسرو هشتم بهشت شحنه چارم کتاب
خسرو هشتم بهشت شحنه چارم کتاب
باج ستان ملوک تاج ده انبیا
باج ستان ملوک تاج ده انبیا
باج ستان ملوک تاج ده انبیا
باج ستان ملوک تاج ده انبیا
باج ستان ملوک تاج ده انبیا
کز در اویافت عقل، خط امان از عقاب
کز در اویافت عقل، خط امان از عقاب
کز در اویافت عقل، خط امان از عقاب
کز در اویافت عقل، خط امان از عقاب
کز در اویافت عقل، خط امان از عقاب
احمد مرسل که کرد از طپش و زخم تیغ
احمد مرسل که کرد از طپش و زخم تیغ
احمد مرسل که کرد از طپش و زخم تیغ
احمد مرسل که کرد از طپش و زخم تیغ
احمد مرسل که کرد از طپش و زخم تیغ
تخت سلاطین زگال گرده شیران کباب
تخت سلاطین زگال گرده شیران کباب
تخت سلاطین زگال گرده شیران کباب
تخت سلاطین زگال گرده شیران کباب
تخت سلاطین زگال گرده شیران کباب
جمله رسل بر درش مفلس طالب زکات
جمله رسل بر درش مفلس طالب زکات
جمله رسل بر درش مفلس طالب زکات
جمله رسل بر درش مفلس طالب زکات
جمله رسل بر درش مفلس طالب زکات
او شده تاج رسل تاجر صاحب نصاب
او شده تاج رسل تاجر صاحب نصاب
او شده تاج رسل تاجر صاحب نصاب
او شده تاج رسل تاجر صاحب نصاب
او شده تاج رسل تاجر صاحب نصاب
عطسه او آدم است عطسه آدم مسیح
عطسه او آدم است عطسه آدم مسیح
عطسه او آدم است عطسه آدم مسیح
عطسه او آدم است عطسه آدم مسیح
عطسه او آدم است عطسه آدم مسیح
اینت خلف کز شرف عطسه او بود باب
اینت خلف کز شرف عطسه او بود باب
اینت خلف کز شرف عطسه او بود باب
اینت خلف کز شرف عطسه او بود باب
اینت خلف کز شرف عطسه او بود باب
گشت زمین چون سفن چرخ چو کیمخت سبز
گشت زمین چون سفن چرخ چو کیمخت سبز
گشت زمین چون سفن چرخ چو کیمخت سبز
گشت زمین چون سفن چرخ چو کیمخت سبز
گشت زمین چون سفن چرخ چو کیمخت سبز
تا ز پی تیغ او قبضه کنند و قراب
تا ز پی تیغ او قبضه کنند و قراب
تا ز پی تیغ او قبضه کنند و قراب
تا ز پی تیغ او قبضه کنند و قراب
تا ز پی تیغ او قبضه کنند و قراب
ذرهٔ خاک درش کار دوصد دره کرد
ذرهٔ خاک درش کار دوصد دره کرد
ذرهٔ خاک درش کار دوصد دره کرد
ذرهٔ خاک درش کار دوصد دره کرد
ذرهٔ خاک درش کار دوصد دره کرد
راند بران آفتاب بر ملکوت احتساب
راند بران آفتاب بر ملکوت احتساب
راند بران آفتاب بر ملکوت احتساب
راند بران آفتاب بر ملکوت احتساب
راند بران آفتاب بر ملکوت احتساب
لاجرم از سهم آن بربط ناهید را
لاجرم از سهم آن بربط ناهید را
لاجرم از سهم آن بربط ناهید را
لاجرم از سهم آن بربط ناهید را
لاجرم از سهم آن بربط ناهید را
بندر هاوی برفت، رفت بریشم ز تاب
بندر هاوی برفت، رفت بریشم ز تاب
بندر هاوی برفت، رفت بریشم ز تاب
بندر هاوی برفت، رفت بریشم ز تاب
بندر هاوی برفت، رفت بریشم ز تاب
دیده نه ای روز بد کان شه دین بدر وار
دیده نه ای روز بد کان شه دین بدر وار
دیده نه ای روز بد کان شه دین بدر وار
دیده نه ای روز بد کان شه دین بدر وار
دیده نه ای روز بد کان شه دین بدر وار
راند سپه در سپه سوی نشیب و عقاب
راند سپه در سپه سوی نشیب و عقاب
راند سپه در سپه سوی نشیب و عقاب
راند سپه در سپه سوی نشیب و عقاب
راند سپه در سپه سوی نشیب و عقاب
بهر پلنگان دین کرد سراب از محیط
بهر پلنگان دین کرد سراب از محیط
بهر پلنگان دین کرد سراب از محیط
بهر پلنگان دین کرد سراب از محیط
بهر پلنگان دین کرد سراب از محیط
بهر نهنگان دین کرد محیط از سراب
بهر نهنگان دین کرد محیط از سراب
بهر نهنگان دین کرد محیط از سراب
بهر نهنگان دین کرد محیط از سراب
بهر نهنگان دین کرد محیط از سراب
از شغب هر پلنگ شیر قضا بسته دم
از شغب هر پلنگ شیر قضا بسته دم
از شغب هر پلنگ شیر قضا بسته دم
از شغب هر پلنگ شیر قضا بسته دم
از شغب هر پلنگ شیر قضا بسته دم
وز فزغ هر نهنگ حوت فلک ریخت ناب
وز فزغ هر نهنگ حوت فلک ریخت ناب
وز فزغ هر نهنگ حوت فلک ریخت ناب
وز فزغ هر نهنگ حوت فلک ریخت ناب
وز فزغ هر نهنگ حوت فلک ریخت ناب
از پی تایید او صف ملائک رسید
از پی تایید او صف ملائک رسید
از پی تایید او صف ملائک رسید
از پی تایید او صف ملائک رسید
از پی تایید او صف ملائک رسید
آخته شمشیر غیب، تاخته چون شیر غاب
آخته شمشیر غیب، تاخته چون شیر غاب
آخته شمشیر غیب، تاخته چون شیر غاب
آخته شمشیر غیب، تاخته چون شیر غاب
آخته شمشیر غیب، تاخته چون شیر غاب
در عملش میر نحل نیزه کشیده چو نخل
در عملش میر نحل نیزه کشیده چو نخل
در عملش میر نحل نیزه کشیده چو نخل
در عملش میر نحل نیزه کشیده چو نخل
در عملش میر نحل نیزه کشیده چو نخل
غرقهٔ صد نیزه خون اهل طعان و ضراب
غرقهٔ صد نیزه خون اهل طعان و ضراب
غرقهٔ صد نیزه خون اهل طعان و ضراب
غرقهٔ صد نیزه خون اهل طعان و ضراب
غرقهٔ صد نیزه خون اهل طعان و ضراب
چون الف سوزنی نیزه و بنیاد کفر
چون الف سوزنی نیزه و بنیاد کفر
چون الف سوزنی نیزه و بنیاد کفر
چون الف سوزنی نیزه و بنیاد کفر
چون الف سوزنی نیزه و بنیاد کفر
چون بن سوزن به قهر کرده خراب و یباب
چون بن سوزن به قهر کرده خراب و یباب
چون بن سوزن به قهر کرده خراب و یباب
چون بن سوزن به قهر کرده خراب و یباب
چون بن سوزن به قهر کرده خراب و یباب
حامل وحی آمده کامد یوم الظفر
حامل وحی آمده کامد یوم الظفر
حامل وحی آمده کامد یوم الظفر
حامل وحی آمده کامد یوم الظفر
حامل وحی آمده کامد یوم الظفر
ای ملکوت الغزاة ای ثقلین النهاب
ای ملکوت الغزاة ای ثقلین النهاب
ای ملکوت الغزاة ای ثقلین النهاب
ای ملکوت الغزاة ای ثقلین النهاب
ای ملکوت الغزاة ای ثقلین النهاب
خاطر خاقانی است مدح گل مصطفی
خاطر خاقانی است مدح گل مصطفی
خاطر خاقانی است مدح گل مصطفی
خاطر خاقانی است مدح گل مصطفی
خاطر خاقانی است مدح گل مصطفی
زآن ز حقش بی حساب هست عطا در حساب
زآن ز حقش بی حساب هست عطا در حساب
زآن ز حقش بی حساب هست عطا در حساب
زآن ز حقش بی حساب هست عطا در حساب
زآن ز حقش بی حساب هست عطا در حساب
کی شکند همتش قدر سخن پیش غیر
کی شکند همتش قدر سخن پیش غیر
کی شکند همتش قدر سخن پیش غیر
کی شکند همتش قدر سخن پیش غیر
کی شکند همتش قدر سخن پیش غیر
کی فکند جوهری دانه در در خلاب
کی فکند جوهری دانه در در خلاب
کی فکند جوهری دانه در در خلاب
کی فکند جوهری دانه در در خلاب
کی فکند جوهری دانه در در خلاب
یارب ازین حبس گاه باز رهانش که هست
یارب ازین حبس گاه باز رهانش که هست
یارب ازین حبس گاه باز رهانش که هست
یارب ازین حبس گاه باز رهانش که هست
یارب ازین حبس گاه باز رهانش که هست
شروان شر البلاد خصمان شر الدواب
شروان شر البلاد خصمان شر الدواب
شروان شر البلاد خصمان شر الدواب
شروان شر البلاد خصمان شر الدواب
شروان شر البلاد خصمان شر الدواب
زین گرهٔ ناحفاظ حافظ جانش تو باش
زین گرهٔ ناحفاظ حافظ جانش تو باش
زین گرهٔ ناحفاظ حافظ جانش تو باش
زین گرهٔ ناحفاظ حافظ جانش تو باش
زین گرهٔ ناحفاظ حافظ جانش تو باش
کز تو دعای غریب زود شود مستجاب
کز تو دعای غریب زود شود مستجاب
کز تو دعای غریب زود شود مستجاب
کز تو دعای غریب زود شود مستجاب
کز تو دعای غریب زود شود مستجاب